محل تبلیغات شما



خلاصه داستان: پس از مرگ سوپرمن، مأمور اطلاعات، آماندا والر تیمی از جنایتکاران خطرناک تشکیل می‌دهد: هارلی کویین دیوانه، قاتل نخبه ددشات، گنگستر سابق ال دیابلو، فرصت طلب کاپیتان بومرنگ، کانیبال کیلر کراک هیولا و متخصص مزدور اسلیپنات. او آن‌ها را در بازداشتگاه بل رو تحت فرمان کلنل ریک فلگ مستقر می‌کند تا در مأموریت‌های پرخطر آمریکا مورد استفاده قرار گیرند. هر عضو بمب کوچکی در گردن دارد تا درصورت شورش یا تلاش برای فرار، منفجر شود.یکی از سربازان والر، دوست
#حفره_تاريكي #پارت_ششم بعد از کمی استراحت در اتاقی که پیرمرد به من نشان داده بود با کمي احساس سرگیجه بیدار شدم و به دنبال پیرمرد گشتم که او را درحال آشپزی یافتم جلو رفتم و سلامی‌کردم که گفت: _-میبینم که بیدار شده ای بیا بنشین تا غذا را بیاورم. باشه ای گفتم و تشکر کردم و پشت میز نشستم و بعد از چند دقیقه پیرمرد غذا را همراه با کمی آب‌جو روی میز قرار داد و خودش نیز نشست و شروع به خوردن غذا کردیم. سوال‌های بی‌پاسخ بسیاری در مغزم بود که می‌خواستم در موردش بدانم
نام: بچه گرگ ها محصول: 2012 ژاپن ژانر: فانتزی | درام | خانوادگی تاریخ اکران: 31 تیر 1391 – 21Jul 2012 نمره 8.1 در IMDB مدت زمان: 117 دقیقه خلاصه داستان: داستان انیمیشن درباره دختری جوان به نام حنا (Hana) است که عاشق مردی گرگ‌نما می‌شود. بعد از مرگ همسرش حنا تصمیم می‌گیرد تا به شهر برگردد و بچه‌های نیمه‌گرگی‌اش امی (Ame) و یوکی (Yuki) را بزرگ کند، اما آیا همه چیز خوب پیش خواهد رفت… نسخه دوبله و دوزبانه کیفیت 480p BluRay – حجم 503MB کیفیت 720p BluRay – حجم
نام انیمیشن : Death Note ژانر (موضوع) : انیمیشن ، جنایی ، ماجراجویی ، معمایی ، فانتزی ، هیجان انگیز امتیاز : 9.0 از 196,087 رای در سایت imbd زبان : ژاپنی ، انگلیسی سال انتشار : 2006 ، 2007 محصول کشور: ژاپن کارگردان : Tetsurō Araki بازیگران : Mamoru Miyano, Brad Swaile, Vincent Tong خلاصه: مرد جوانی که از ظلم و ستم بیزار است ، تصادفا دفترچه ای پیدا می کند که رویش دفترچه مرگ نوشته شده است. در صفحه ی اول دفترچه توضیح داده شده که اگر نام شخصی در دفترچه نوشته
معرفی انیمه شهر اشباح: شهر اشباح ، به معنی غیب‌شدن سِن و چیهیرو) یک انیمه ژاپنی در سبک خیال‌پردازی درام، محصول سال 2001، به نویسندگی و کارگردانی هایائو میازاکی و یکی از محصولات استودیو جیبلی است. از صداپیشگان این فیلم می‌توان به رومی هیراگی، ماری ناتسوکی، میو ایرینو، تاکشی نایتو و بونتا سوگاوارا اشاره کرد. شهر اشباح اغلب به عنوان برترین فیلم پویانمایی تمام دوران به حساب می‌آید که توانسته در هفتاد و پنجمین دوره جوایز اسکار برنده جایزه اسکار بهترین فیلم
#حفره_تاريكي #پارت_پنجم روی زمین نشستم که صدایی گفت خوش‌امدی به سمت صدا نگاهی کردم که یک پیرمرد را با لبخندی مهربان دیدم. وحشت زده از خاطرات خانه پیرزن از جایم جستی زده و خواستم از در خارج شوم که پیرمرد گفت: -من جک هستم آسیبی به تو نمیرسانم. +فقط می‌خواهم از اینجا بروم -باشه برو ولی نمی خواهی بدانی اینجا کجاست و چرا آمدی اینجا ؟من پاسخ تمامی سوال هایت را می دانم و به جز من همه مثل آن پیرزن قصد جانت را دارند نگاهی به اطراف کلبه انداختم و گفتم اما تو راجع به
#حفره_تاريكي #پارت_چهارم با شک به سمت در قفس رفتم، آهسته بیرون رفتم و از کنار خاکستر پیرزن با ترس گذشتم. خون و دل و روده روی زمین و دیوار حالم را به هم می زد و احساس عجیبی نسبت به گوی مشکی وسط اتاق داشتم. یعنی چه بود؟ آن رشته ها چه بودند؟ منفجر شدن آدم ها مدام جلوی چشمانم تکرار می شد و صحنه پودر شدن پیرزن نیز وحشتم را بیشتر می‌کرد. گوی از هر لحظه بیشتر می درخشید. سیاه و شیطانی ناخواسته! دستان لرزانم را به سمتش بردم میل عجیب و سرکوب نشدنی برای لمس گوی داشتم
#حفره_تاريكي #پارت_سوم پیرزن لبخندی زد و گفت البته می توانی داخل بیایی از جلوی در کنار رفت و من داخل شدم. بر روی یکی از صندلی ها نشستم و پیرزن به سمت اتاق کوچکی رفت و با مقداری خوراکی برگشت و پیشم نشست. در حالی که مشغول خوردن خوراکی ها بودم به او گفتم: -اینجا کجاست؟ تا به حال همچین جنگلی را در هیچ جا ندیده بودم پیرزن با لبخندی سرد جواب داد: -اینجا یکی از دهکده های کوچک شهر اسلاتر است. +اسلاتر؟ تا به حال این اسم را نشنیده بودم +چرا هیچ کس بجز شما در اینجا
#حفره_تاريكي #پارت_دوم وقتی داخل آن حفره بودم احساس کردم، آن هیولا با صدای وحشتناکش کلمات عجیب و غریبی را به زبان می آورد؛ که ناگهان احساس سنگینی در سر کردم و چشم هایم بسته شد. با احساس درد شدیدی در گردن و سرم چشمانم را باز کردم و با دیدن آسمان و درختان بلند قامت تعجب کردم. چون تا آنجایی که یادم می‌آمد در اتاقم بودم که ناگهان اتفاقاتی که با دیدن آن هیولا افتاده بود را، به یاد آوردم. حسابی وحشت‌زده شدم و نگاهی دقیق به اطرافم انداختم.
#حفره_تاريكي #پارت_اول چشمانم هنوز گرم خواب نشده بود که با صدای درب کمد از خواب پریدم. نگاهی به درب کمد انداختم ولی خبری نبود. در جایم غلتیدم و طبق عادت بچگی یکی از پاهایم را از تخت آویزان کردم. مجدد داشت خوابم می برد که احساس سرمای چیزی را روی پایم احساس کردم كه یک دفعه از جا پریدم. تمام بدنم مور مور می شد و وقتی به پایم دست کشیدم درد شدیدی را در پایم احساس کردم. بلند شدم و برق اتاق را روشن کردم تا نگاهی به پایم بندازم که دیدم جای خط های صاف و موازی مثل

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

روزهای زندگی من